جدول جو
جدول جو

معنی بوش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بوش کردن
(نُ)
سعی کردن. کوشیدن. جهد کردن. جد کردن در کار. (یادداشت بخط مؤلف) : جد، بوش کردن. (المصادر زوزنی چ بینش ص 97). الانکماش، شتافتن و بوش کردن. (تاج المصادر بیهقی نسخه خطی ص 229). الاغبار، بوش کردن در طلب چیزی، یعنی بجد طلب کردن. (مجمل اللغه)
لغت نامه دهخدا
بوش کردن
سعی کردن، کوشیدن
تصویری از بوش کردن
تصویر بوش کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوش کردن
تصویر پوش کردن
پنهان کردن، ذخیره نهادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخش کردن
تصویر بخش کردن
قسمت کردن، بهره بهره کردن، تقسیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخش کردن
تصویر بخش کردن
تقسیم کردن، توزیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بول کردن
تصویر بول کردن
شاشیدن گمیز ریختن چامیدن شاشیدن ادرار کردن گمیز انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوس کردن
تصویر بوس کردن
بوسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوش کردن
تصویر جوش کردن
بغلیان آمدن، اضطراب و بی تابی نمودن، شور و شوق نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوش کردن
تصویر پوش کردن
پنهان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش کردن
تصویر گوش کردن
شنودن، استماع، شنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوش کردن
تصویر نوش کردن
آشامیدن نوشیدن: (چون ساعتی دیر شراب نوش کردندی)، بلذت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش کردن
تصویر گوش کردن
((کَ دَ))
شنیدن، توجه کردن، پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخش کردن
تصویر بخش کردن
تخصیص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
لقطع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
Cut, Trim
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
couper, tailler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
резать , подрезать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
काटना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
کاٹنا , تراشنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
কাটা , ছাঁটানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
kukata, kupunguza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
자르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
切る , 刈る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
לחתוך , לגזור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
ตัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
memotong, memangkas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
schneiden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
snijden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
cortar, recortar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
tagliare, rifilare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
cortar, aparar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
切割 , 修剪
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
різати , обрізати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
ciąć, przyciąć
دیکشنری فارسی به لهستانی